کد مطلب:29864 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:111

محبوب ترینِ خلق خدا












.

6070. سنن الترمذی - به نقل از انس بن مالك -:نزد پیامبرصلی الله علیه وآله مرغی [ بریانی] بود. فرمود:«بار الها! محبوب ترینْ بنده خود را برسان تا به همراه من از این مرغ بخورد». علی علیه السلام آمد و همراه وی [ از آن ]خورد.[2].

6071. خصائص أمیر المؤمنین - به نقل از انس بن مالك -:همانا نزد پیامبرصلی الله علیه وآله پرنده ای [ بریان ]بود. فرمود:«بار الها! بهترین بنده ات را برسان تا با من از این مرغ بخورد».

ابو بكر آمد. [ پیامبرصلی الله علیه وآله] وی را رد كرد. آن گاه، عمر آمد. [ پیامبرصلی الله علیه وآله] وی را نیز راه نداد. سپس علی علیه السلام آمد. [ پیامبرصلی الله علیه وآله] به وی اجازه داد.[3].

6072. تاریخ دمشق - به نقل از انس بن مالك -:به پیامبر خدا كبكی بریان شده با نان و روغن، هدیه شد. پیامبر خدا فرمود:«بار الها! محبوب ترینْ بنده ات را برسان تا به همراه من از این غذا تناول كند».

عایشه گفت:بار الها! پدرم را برسان. حفصه گفت:الهی! پدر مرا برسان. من نیز گفتم:الهی! سعد بن عُباده را مشمول این دعا قرار بده.

صدای در را شنیدم و خارج شدم. علی علیه السلام پشت در بود. به وی گفتم:پیامبر خدا مشغول است. او برگشت.

دوباره صدای در شنیدم و خارج شدم. علی علیه السلام پشت در بود. گفتم:پیامبر خدا مشغول است. وی برگشت.

بار دیگر، صدای در آمد و علی علیه السلام [ از پشت در] سلام كرد. پیامبر خدا، صدای علی علیه السلام را شنید و [ به من] فرمود:«بنگر كه چه كسی است». خارج شدم. علی علیه السلام دمِ در بود. نزد پیامبر خدا آمدم و به ایشان خبر دادم. فرمود:«بگذار وارد شود».

علی علیه السلام آمد. پیامبر خدا فرمود:«بار الها! دوست داشتنی ترین آفریده ات برای من! دوست داشتنی ترین آفریده ات برای من!».[4].

6073. شرح الأخبار - به نقل از ابو ایّوب انصاری -:به پیامبر خدا مرغی - كه به آن، كبك گفته می شود - هدیه گردید و پیش روی ایشان قرار داده شد. فرمود:«بار الها! محبوب ترینْ بنده ات را برسان تا همراه من از این طعام، تناول كند».

انس بن مالك، عایشه و حفصه نزدیك ایشان نشسته بودند. عایشه گفت:بار الها! ابو بكر را مشمول این دعا قرار بده. حفصه گفت:بار الها! عمر را مشمول این دعا قرار بده. انس نیز گفت:بار الها! سعد بن عباده یا مردی از انصار را مشمول این دعا قرار بده.

در، به صدا درآمد. [ پیامبرصلی الله علیه وآله] فرمود:«ای انس! بنگر چه كسی پشت در است».

انس گفت:رفتم و علی بن ابی طالب علیه السلام آن جا بود. به او گفتم:پیامبرصلی الله علیه وآله مشغول است. علی علیه السلام برگشت.

پیامبر خدا تأمّلی كرد. آن گاه، سرش را بلند كرد و گفت:«بارالها! بهترین بنده ات را برسان تا همراه من از این غذا بخورد».

بار دوم، در به صدا در آمد. پیامبر خدا فرمود:«ای انس! بنگر چه كسی پشت در است».

[ انس گفت: ] رفتم و علی بن ابی طالب علیه السلام دمِ در بود. به وی گفتم:پیامبرصلی الله علیه وآله مشغول است. وی برگشت.

پیامبر خدا مقداری درنگ كرد و آن گاه، دستش را بلند كرد و فرمود:«بارالها! در همین لحظه او را برسان».

در به صدا در آمد. پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود:«ای انس! بنگر چه كسی پشت در است».

رفتم و علی بن ابی طالب علیه السلام آن جا بود. به علی علیه السلام گفتم:پیامبرصلی الله علیه وآله مشغول است. [ انس افزود:وقتی چنین گفتم، ]علی علیه السلام دستش را بر سینه ام زد و مرا به سمت دیوار راند و سپس داخل شد.

وقتی پیامبر خدا وی را دید، در آغوشش كشید و فرمود:«بار الها! دوست داشتنی ترین آفریده ات برای من! دوست داشتنی ترین آفریده ات برای من!»؛ یعنی او محبوب ترین بنده در نزد من و در نزد توست. سپس به علی علیه السلام فرمود:«ای علی! چه كسی از ورود تو جلوگیری كرد؟».

[ علی علیه السلام] پاسخ داد:سه بار آمدم و هر بار، اَنَسْ مرا برگرداند.

پیامبرصلی الله علیه وآله به من نگاه كرد و فرمود:«ای انس! به چه دلیل، این كار از تو سر زد؟».

پاسخ دادم:ای پیامبر خدا! مایل بودم كه این دعا شامل یكی از مردان قومم (انصار) شود.

پیامبر خدا به من فرمود:«تو نخستین كسی نیستی كه قومش را دوست دارد».[5].

6074. المستدرك علی الصحیحین - به نقل از ثابت بنانی -:انس بن مالك، بیمار بود. محمّد بن حَجّاج به همراه دوستانش نزد وی آمدند تا از وی عیادت كنند. سخن به گفتگو درباره علی علیه السلام رسید. محمّد بن حَجّاج، از علی علیه السلام عیبجویی كرد. انس گفت:«این دیگر كیست؟ مرا بنشانید».

انس را نشاندند. پس گفت:«ای پسر حجّاج! پس از این نبینم كه از علی عیبجویی كنی. سوگند به كسی كه محمّد را به حق فرستاد، من نزد پیامبر خدا خدمتگزار بودم، كه هر روز، جوانی از فرزندان انصار، برای پیامبر خدا خدمت می كرد. روزی كه نوبت من بود، اُمّ اَیمَن (كنیز پیامبر خدا) با مرغی وارد شد و آن را جلوی پیامبر خدا نهاد.

پیامبر خدا فرمود:«ای امّ ایمن! این پرنده چیست؟» امّ ایمن پاسخ داد:این مرغی است كه به دست آورده و برای شما طبخ كرده ام.

پیامبر خدا فرمود:«بارالها! محبوب ترین بنده نزدت و نزدم را برسان تا از این پرنده با من بخورد».

در، به صدا در آمد. پیامبر خدا فرمود:«ای انس! ببین چه كسی پشت در است».

[ با خود] گفتم:بار الها! كاش مردی از انصار باشد! به سمت در رفتم و علی علیه السلام آن جا بود. به وی گفتم:پیامبر خدا مشغول است. آن گاه برگشتم و سرجایم نشستم.

طولی نكشید كه [ دوباره] در زدند. [ پیامبرصلی الله علیه وآله] فرمود:«ای انس! بنگر چه كسی در می زند».

[ با خود] گفتم:بارالها! كاش مردی از انصار باشد. رفتم و علی علیه السلام آن جا بود. گفتم:پیامبر خدا مشغول است. باز آمدم و در جایم نشستم.

طولی نكشید كه در به صدا در آمد. پیامبر خدا گفت:ای انس! برو و او را به درون بیاور. تو نخستین فردی نیستی كه قومش را دوست دارد. او از انصار نیست.

رفتم و علی علیه السلام را به درون آوردم. آن گاه، پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود:«ای انس! این مرغ را نزدیك وی بگذار». آن را جلوی پیامبر خدا نهادم و آن دو همه آن را خوردند».

محمّد بن حَجّاج گفت:ای انس! این جریان، پیش روی تو اتّفاق افتاد؟ گفت:«بله».

حَجّاج گفت:با خدا عهد می بندم كه پس از این، هرگز از علی عیبجویی نكنم و اگر متوجّه شدم كه كسی از او عیبجویی می كند، بر صورتش سیلی بزنم.[6].

6075. علل الشرائع - به نقل از مفضّل بن عمر -:از ابو عبد اللَّه (جعفر بن محمّد صادق)علیه السلام پرسیدم:به چه دلیلی امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب علیه السلام، تقسیم كننده بهشت و جهنّم است؟

فرمود:«برای این كه دوست داشتن او ایمان، و دشمن داشتن او كفر است و نیز بهشت برای مؤمنان و جهنّم برای كافران، آفریده شده است. به همین دلیل، او تقسیم كننده بهشت و جهنّم است. از این رو، جز دوستداران علی، داخل بهشت نمی شوند و جز دشمنان وی، وارد جهنّم نمی گردند».

گفتم:ای پسر پیامبر خدا! [ پس، ] انبیا و اوصیا علیهم السلام علی را دوست داشته اند و دشمنان آنان، وی را دشمن می داشته اند؟

گفت:«آری».

گفتم:چگونه؟

فرمود:«مگر نمی دانی كه در روز جنگ خبیر، پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود:"فردا پرچم را به دست مردی می دهم كه خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش نیز او را دوست دارند. او از جنگ بر نمی گردد، مگر آن كه پیروزی همراه وی است" و سپس پرچم را به دست علی علیه السلام داد و خداوند، پیروزی را به دست علی علیه السلام تحقّق بخشید؟». گفتم:آری.

نیز فرمود:«مگر نمی دانی هنگامی كه مرغ بریانی را برای پیامبرصلی الله علیه وآله آوردند، ایشان فرمود:"بارالها! محبوب ترینْ بنده نزد خودت و نزد من را برسان تا همراه من از این مرغ بخورد" و به علی علیه السلام توجّه داشت؟».

گفتم:چرا.

فرمود:«آیا رواست كه پیامبران، فرستادگان و اوصیای خدا مردی را دوست نداشته باشند كه خداوند و پیامبرش وی را دوست دارند و او نیز خدا و پیامبرش را دوست دارد؟».

گفتم:خیر.

فرمود:«و آیا رواست كه مؤمنان امّت آنان، دوست خدا و دوست پیامبر و انبیایش را دوست نداشته باشند؟».

گفتم:خیر.

فرمود:«بنا بر این، ثابت شد كه تمامی پیامبران خدا و فرستادگان او و نیز تمامی مؤمنان، علی بن ابی طالب را دوست داشته اند و نیز ثابت شد كه دشمنان و مخالفان پیامبران و فرستادگان، آنان و دوستداران آنان را دشمن می داشته اند».

گفتم:آری.

فرمود:«بنا بر این، از اوّلین و آخرین، جز كسانی كه علی را دوست داشته اند، كسی وارد بهشت نمی شود؛ و از اوّلین و آخرین، جز كسانی كه علی را دشمن داشته اند، كسی وارد جهنّم نمی گردد. از این رو، علی علیه السلام تقسیم كننده بهشت و جهنّم است».[7].

ر. ك:تاریخ دمشق:260 - 244/42، عبقات الأنوار:4.









    1. ذیل این عنوان، شماری از روایاتِ نام گرفته به «حدیث طیر (پرنده)» را آورده ایم كه از احادیث مستفیض و متواتر در نزد شیعه و سنّی است. در این باره ذهبی در تذكرة الحفّاظ (1042/3) می گوید:«حدیث طیر، از طرق بسیاری نقل شده است كه آنها را در یك كتاب جداگانه، گرد آورده ام. مجموعه این احادیث، ایجاب می كند كه دارای مبنایی باشند». دانشمند بلندپایه، میر حامد حسین هندی، جلد چهارم كتاب بزرگش عبقات الأنوار (قطع رحلی) را صرفاً به بررسی این حدیث، اختصاص داده است و هر آنچه را مربوط به راویان و نقد و بررسی و رد و اثبات این حدیث بوده، به بحث نهاده است.
    2. سنن الترمذی:3721/636/5، المعجم الكبیر:6437/82/7.
    3. خصائص أمیر المؤمنین، نسایی:12/50، مسند أبی یعلی:4039/130/4.
    4. تاریخ دمشق:8768/247/2، البدایة والنهایة:351/7.
    5. شرح الأخبار:67/137/1، المستدرك علی الصحیحین:4650/142/3.
    6. المستدرك علی الصحیحین:4651/142/3.
    7. علل الشرائع:1/162، مختصر بصائر الدرجات:216، تأویل الآیات الظاهرة:10/790/2.